مجتبی-آلاله
شراب مجتبی آلاله
سلول از علی برزنونی
سلول علی برزنونی
رضا کهندل
مطرب رضا کهندل
امید محمد بیگی
چش نازار امید محمد بیگی
سعید حسینی بی وفا
عجب رسمیه سعید حسینی
آهنگ علی اسدیان یاش بخیر
یادش بخیر علی اسدیان

دانلود دکلمه پریشانی از حامد هاکان

۲۴ مرداد ۱۳۹۵
حامد هاکان (5)

دانلود دکلمه احساسی پریشانی از حامد هاکان

متن آهنگ

امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام 

بلکه به یومن آمدنت جان گرفته ام 

گفتی غزل بگو غزلم شور و حال مرد

 بعد از تو حس شعر فنا شد و خیال مرد 

گفتم مرو که تیره شود زندگانیم 

با رفتنت به خاک سیه می نشانیم 

گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد  

برچشم باد فرصت دیدن نمی دهد 

وقتی نقاب محور یک رنگ بودن است 

معیار مهر ورزیمان سنگ بودن است 

دکلمه پریشانی از حامد هاکان

دیگر چه جای دل خوشی و عشق بازی است 

اصلا کدام احمق از این عشق راضی است 

این عشق نیست فاجعه قرن آهن است 

من بودنی که عاقبتش نیست بودن است  

حالا به حرفای غریبت رسیده ام  

فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام

حق با تو بود از غم غربت شکسته ام 

بگذار که صداقانه بگویم خسته ام  

بیزارم از تمام رفیقان نا رفیق  

اینان چقدر فاصله دارند تا رفیق  

مرا به ابتذال نبودن کشانده اند 

روح مرا به مسند پوچی نشانده اند 

دکلمه پریشانی از حامد هاکان

تا این برادران ریا کار زنده اند

 این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند  

یعقوب درد می کشد و کور می شود

 یوسف همیشه وصله ناجور می شنود  

این جا نقاب شیر به کفتار می زنند

 منصور را هر آینه بر دار می کشند 

اینجا کسی برای کسی کس نمیشود  

حتی عقاب در خور کرکس نمیشود  

جایی که سهم مرد به جز تازیانه نیست 

حق با تو بود ماندن مان عاقلانه نیست 

ما می رویم چون دلمان جای دیگر است  

ما می رویم هرکه به ماند مخیر است  

دکلمه پریشانی از حامد هاکان

ما می رویم گرچه ز الطاف دوستان  

بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است  

دل خوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش  

در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است  

ما میرویم مقصدمان نا مشخص است  

هرجا رویم بی شک از شهر بهتر است 

از سادگیست اگر به کسی تکیه کرده ایم

این جا که گرگ با سگ گله برادر است  

ما می رویم ماندن با درد فاجعه است

در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است  

دکلمه پریشانی از حامد هاکان

دیریست رفتند امیران غافله  

ما مانده ایم غافله پیران غافله  

اینجا گرچه باب منو پای لنگ نیست  

باید شتاب کرد مجال درنگ نیست  

بر درب آفتاب پی باج می رویم  

ما هم بدون بال به معراج می رویم 

امتیاز کل : 4.2 / 5. تعداد رای : 5

چند ستاره امتیاز میدی بهش ؟؟


برچسب ها



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  1. قاسم محمدزاده

    سلام
    اولاً که این مثنوی غزل سروده ی آقای اسلام ولی محمدی از شاعران بسیار خوب اسلامشهر است .
    ثانیاً این دکلمه صدای آقای امیر ارجینی است(آقای ارجینی نیز شاعر است)

پلیر ناکامان موزیک
پحش آنلاین پحش آنلاین پحش آنلاین
00:00
00:00
00:00
دانلود