انتظار اسی درخشان
انتظار اسی درخشان
مهیار برومند
روزگار چقدر نامردی مهیار برومند
میرم از علی سلامی
میرم علی سلامی
آه سرد امید زمانی
ابوالفضل رحیمی
خنجر ابوالفضل رحیمی
رفیق امید زمانی

دلنوشته غمگین ماهرخ 26 ساله

۲۹ اسفند ۱۳۹۵
دلنوشته ها (6) گل تنها

اسم من ماهرخ هست. ?✔️
تازه26سالم تمام شده
نمیدونم از کجا شروع کنم.من در دوران مجردی اصلا دوست پسری نداشتم همیشه سرم به کتاب و درس بود و شاگرد اول بودم تمام دنیام درسم بود.خواستگارهای زیادی داشتم تا اینکه درسن 18سالگی به اصرار خانوادم با پسری که پدرش با پدر من همکار بودن ازدواج کردم.ما10سال تفاوت سنی داشتیم.خانوادش خیلی تو زندگی ما دخالت میکردن خیلی منو اذیت کردن خیلی ناراحتی میکردم یک سال ونیم نامزدبودیم کلا زیاد باهم نبودیم نه محبت بهم میکرد نه بیرون میرفتیم.حرف خانوادش و خیلی گوش میداد.آنقدر دو روبرامون دخالت میکردندکه ما مجبور شدیم از هم جدابشیم من بخاطر اینکه بهش ثابت کنم دوسش دارم کل مهریمو500سکه رو بخشیدم میخواستم با اینکار بهش ثابت کنم دوسش دارم و اجازه دخالت بکسی نده.اما اون اجازه میداد پشت من نبود.حتی یک قرون خرجی هم بهم نمیداد.پدرش بهش یاد داده بود که من و ببرن محض تا مهریمو صفرکنم من زودباور برای عشقم اینکارو کردم.بعدها دخالت ها زیاد شد خلاصه اینکه از هم طلاق گرفتیم.بعد طلاق اولین باربود اشک بابامو دیدم منو بقل کرد و من تو بقلش گریه کردم چون زنی نیستم که تحت هیچ شرایطی طلاق بگیرم.ما رو جدا کردن.بابام جانباز شیمیایی هست هر روز ناراحتیش و می دیدم اعصابم بهم می‌ریخت.بعد مدتی یک خواستگار برام اومد و دوباره ازدواج کردم.3ماه نامزد بودیم بعد عروسی کردیم.شوهر دوم منم طلاق گرفته بود باهم ازدواج کردیم.اما بعد3ماه فهمیدم که اعتیاد داره یعنی حشیش و تریاک و هرویین و شیشه همه اینها رو به مدت 4سال مصرف کرد.الان 5ساله با شوهر دومم داریم زندگی میکنیم .از این5سال شوهرم4سال اعتیاد داشت.تو این 4سال شوهرم بهم نمیتوانست محبت بکنه.نمیتونستین باهم تفریح بریم چون عاشقش مواد بود.خیلی کتک خوردم خیلی درو دیوار و نگاه کردم و گریه کردم اماچون ازدواج دومم بود مجبور شدم زندگی کنم.بچه دار هم نشدیم چون مثل دخترها تو خونش بودم حتی رابطه باهم تو4سال نداشتیم فوقش ماهی یکبار.بهش میگفتم چرا سمتم نمیای درجواب میگفت مواد مردانگیمو ازم گرفت.8بار ترکش دادم و دوباره مصرف کرد تا اینکه بعد این همه سختی و زجر.خودش یکروز گفت این بار جدی میخوام ترک کنم.ترک کرد و الان یک سال هست که لب به مواد نزد و پاکه وبه زور مرتب جلساتNaمیره.البته هنوزم بخاطر آسیب مواد هنوز اخلاقش خوب خوب نشد.چقد کتک خوردم چقد گریه کردم.وقتی جوانها رو می دیدم خوشبختن اشکم در میومد که چرا شوهر من بهم محبت نمیکنه یا بیرون باهم نمیریم.جمعه ها آرزوم بود که شوهرم کنارم باشه نبود.شب ها با گریه میخوابیدم.الان یک سال هست که پاکه خداروشکر میکنم مواد و گذاشت کنار.الان گریه دیگه نمیکنم.در کنارم هست.اما چه فایده من ماهرخ روز اول نیستم شاد شاد بودم اما الان الکی میخندم.هیچی نمیتونه خوشحالم کنه.خیلی آسیب دیدم.الانم گریم گرفته.آرزوم اینکه یکبار یکی بهم بگه دوست دارم.یکی بهم محبت کنه.من محبت ندیدم من در حسرت عشق و محبت یک روز میمیرم…

امتیاز کل : 5 / 5. تعداد رای : 1

چند ستاره امتیاز میدی بهش ؟؟


برچسب ها



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

پلیر ناکامان موزیک
پحش آنلاین پحش آنلاین پحش آنلاین
00:00
00:00
00:00
دانلود