میرم از علی سلامی
میرم علی سلامی
آه سرد امید زمانی
ابوالفضل رحیمی
خنجر ابوالفضل رحیمی
رفیق امید زمانی
مصطفی ابراهیمی
خرابم مصطفی ابراهیمی
علی شهرآبادی (چشامو میبندمو یادم میارم تو رو عشق فابم)
بی معرفت علی شهر آبادی

دلنوشته غمگین رضا 25 ساله از نیشابور

۱۴ فروردین ۱۳۹۶
خیلی وقتهدلنوشته ها (2) قاصد

دلنوشته غمگین رضا 25 ساله از نیشابور

1387/6/29 با دختر همسایمون به اسم فتانه آشنا شدم ک دو سال از خودم کوچکتر بود
پدرش رشتی و مادرش تهرانی بود و خودشان در همسایگی ما در مشهد بودند…
از آشناییمون خیلی نگذشته بود که علاقه فراوانی به وی پیدا کردم و حقیقتا عاشقانه میخواستمش…
درسهای جفتمون افت کرد تا جایی که پدرش متوجه شد و او را به رشت برد تا از هم دور شویم دوروز گذشت و دلگیری که در کوچمان حکم فرما بود من را مجبور کرد که برم رشت تا عشقم را ببینم…
رفتم و عشقم را در حد چند دقیقه از پشت پنجره دیدم و ب ناچار بازگشتم…
چند مرحله خواستگاری هم خانواده ام رفتند و پدرش مخالفت کرد…
تا اینکه خبر ازدواجش را با یکی از آشناهای پدرش که در منطقه ما سکونت داشت را شنیدم…
روزی زنگ زد و گفت ازدواج اولم دست پدرمه بزودی طلاق میگیرم تا با هم ازدواج کنیم نمیدونم چی شد که گفتم بخت، بخت اول و گفتم خوشبخت بشی…
و از اون شب از ناراحتی بسیار لبم با دود مواد مخدر آشنا شد…
بسیار ناراحتی ها کشیدم و گریه ها کردم تا برای رها شدن از غم هایم و فرار کردن ازون حالت رفتم سربازی و زمانی که برگشتم پاک بودم و تا حدی هم فراموش کرده بودم ولی همیشه یادش باهام بود تا زمانی که دوباره دیدمش و با خبر شدم دارن جدا میشن ک اون موقع من ازدواج کرده بودم و هرچه اسرار کردم بیا ازدواج کنیم قبول نکرد….
هنوزم در غمش میسوزم اگه قبول کنه هنوزم با دل و جون باهاش ازدواج میکنم و از نظر مالی هم مشکلی ندارم ولی هنوز بعد از 8 سال هرکسی رو میبینم که شبیه فتانه منه دست و پام سرد میشه…
امیدوارم این نوشته بدستت برسه….دست فتانه یا فاطمه یا زهرا یا الهام.فتانه بیا…..

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

چند ستاره امتیاز میدی بهش ؟؟


برچسب ها



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

پلیر ناکامان موزیک
پحش آنلاین پحش آنلاین پحش آنلاین
00:00
00:00
00:00
دانلود