جهت پخش آثار در ناکامان موزیک در تلگرام پیام دهید
SendNakamanدلنوشته غمگین بهمن 25 ساله از ملایر
دلنوشته غمگین بهمن 25 ساله از ملایر
من نیوشارو خیلی دوست دارم ولی الان پیشم نیست نیوشا رفته امروز 46 روزه ک رفته پنج سال باهاش بهترین روزارو سپری کردم واسه همدیگه میمردیم عاشق هم بودیم تو این پنج سال یکی دوبار بهم خیانت کرد ولی چون انقد دوسش داشتم ب پاش موندم وقتی پیشم نیس انگار یه تیکه از وجودم نیس حتی فکر کردن بهش هم لذت بخشه فکر کردن ب دروغاش فکر کردن ب رفتنش
اون منو تنها گذاشت رفت پیش پسر خالش رفت ک با اون دنیاشو بسازه.
نمیدونید چقد سخته آدم از عشق عشقش بخواد ک مواظب عشقش باشه
شماره پسر خالشو گرفتم باهاش حرف زدم همه چیو گفتم گریه کردم ب یه نامرد التماس کردم ولی اون گفت نیوشارو دوست داره منم ک دیدم جایی ندارم تو زندگیش از پسر خالش خواستم مواظب عشقم باشه بهش گفتم اذیتش نکنی تنهاش نذاری ..
آه ای خدا نمیدونم اون شبا چجوری صب شد با گریه میخوابیدم با گریه بیدار میشدم فکرم همش نیوشا بود دیگه کسی پیشم نبود ک بهم بگه صب بخیر شده بودم یه مرده متحرک خودم داغون بودم خانواده امم همش میگفتن چته چیزی شده بگو منم میگفتم چیزی نیس هعی خدا این همه بدبختی سهم من نبود ما حتی اسم بچمونو هم انتخاب کرده بودیم
اون رفت ….
نیوشا رفت و منم شدم یه مجنونی ک لیلی نداره ?
نیوشا هرکجا هستی اینو بدون هیچ وقت نمیبخشمت
زندگی ک میخواست بشه بهشت ما دوتا…. شد جهنم من بدبخت
دوست دارم نیوشا ??? …
برچسب ها
نظرات