جهت پخش آثار در ناکامان موزیک در تلگرام پیام دهید
SendNakamanدلنوشته غمگین فرزانه 20 ساله از فسا
دلنوشته غمگین فرزانه 20 ساله از فسا
روز اول اشناییمون حمید تنها یه مزاحم تلفنی بود که حتی بهش جواب نمیدادم یک ماه گذشت و اون هنوز به من زنگ میزد تا وقتی که بالاخره جوابشو دادم باهم اشنا شدیم
خیلی دوسش داشتم اونم منو خیلی دوست داشت نذر کرده بودیم به هم برسیم بریم کربلا پیش اقا
یک سال از اشناییمون میگذشت که متوجه سردشدن حمید شده بودم حمیدی که حتی یه ساعت درروز هم نبود اس نده حالا یک روز کامل خبری نمیگرفت خیلی سرد شده بود
تا یروز بهش زنگ زدم صدای دختر بود وای خدا دنیا روسرم خراب شد باهاش حرف زدم گفت من دوست دختر جدیدشم منم گفتم فقط میخوام اینو از خودشم بپرسم لطفا گوشیو بدست به حمید اره حمیدم گفت عشقمه اون لحظه بودکه از زندگی سیر شدم
شب شد کل روزو گریه کرده بودم که حمید زنگ زد وگفت اون یه شوخی بوده منم چون دوسش داشتم باور کردم دوباره اس دادنمون شروع شد گذشت و گذشت تا یه سری عکس حمید بایه دختر به دستم رسید
اونموقع دوسال از ارتباطمون میگذشت و تمام رویاهایی که حمید واسم ساخته بود فقط یه دروغ بود….
امیدوارم این متن به دستت برسه
هرجا باشی باتمام خیانتات بازم دوست دارم مواظب خودت باش عشقم ??
برچسب ها
نظرات
قلبم شکست💔