جهت پخش آثار در ناکامان موزیک در تلگرام پیام دهید
SendNakamanدلنوشته غمگین قصه تلخ زندگی پریسا
? قصه تلخ زندگی پریسا :
سلام پریسا هستم 20 ساله از سنندج
قصه همتون عشقو عاشقیه امیدوارم مشکل همتون حل بشه
حقیقت تلخمو براتون مینویسم
مادرم هرروز زیر دست بابام شکنجه میشد میخواست به زورطلاقش بده زنای زیادی باهاش بودن یه روز که داشت خفش میکرد جلو رفتمو گفتم مادرمو ول کن با پارچ شیشه ای زد توسرم 2بخیه خورد ازاون موقع خوابای من سنگین شد یک ماه بعد با پرت کردن موزاییک پای مادرمو شکوند من موندمو یه داداش 1ساله ویه پدر هوس باز
تازه به سن بلوغ رسیده بودم شبا تنها کنارش بودم یه روز با دخترای همسایه تصمیم گرفتیم بدنمونو بهم نشون بدیم مال من باهمه فرق داشت بدنمو از همه قایم کردم مادرم خوب شد و دوباره برگشت پیشمون 13سالم که شد دوباره قهرکردورفت خونه پدرش یه شهردیگه بود سه ماه با این سگ تنها بودم صباوقتی بیدارمیشدم لباس زیرم برعکس تنم بود خلاصه که همه چیو فهمیدم مادرم برگشت اما جرات نداشتم بگم
گذشت
تا پارسال هروقت حموم میرفتم بدنیومیدیدم که مال من نبود چندین بار قصدخودکشی کردم اما موفق نشدم یه پسری تومحلمون بود لات بود باهاش رفیق شدم که دردمو بگم اما اون هوس باز بود ولش کردم همه خواستگارمو رد کردم اگه برم دادگاه زندگی داداشم نابود میشه
بزرگ بشه نمیتونه سربلند کنه از طرفیم نه میتونم همسر باشم نه مادرونه حتی دختر خواستم بگم آدم بدترین ضربه هارو از نزدیکانش میخوره..
برچسب ها
نظرات