دلنوشته غمگین لینا 19 ساله از تهران

دلنوشته غمگین لینا 19 ساله از تهران

سلام عشقم باز رفتی ? و من مجبورم تنهایی سر کنم …
نامــرد حداقل بی خداحافظی نمیرفتی ..من تو زندگیم سختی های زیادی کشیدم ولی تنها درد نبودن تو منو از پا دراورد ..آخ چقد از تکرار این روزا بیزارم دوباره منو عکسات دوباره منو گریه های بی صدای شبونم دوباره منو بعض سنگینم دوباره منو آه تو سینم دوباره منو حسرت نداشته هام … عشقم بعد تو خیلی ضعیف شدم خیـــلی ..با یه تلنگر کوچیک دنیا رو سرم خراب میشه همش هم بخاطر اینه ک تو تو زندگیم نیستی … چقد سخته شبا با گریه بخوابی صبحاتو با گریه شروع کنی چقد سخته طرفتو از ته دل دوس داشته باشی ولی ندونی طرفت چه حسی بهت داره عشق یا هوس یا هیچ…چقد سخته در جواب دوست دارمات فقط مرسی بشنوی …چقد سخته شب با خیال اینکه فک کنی همه چی رو به راهه بخوابی ولی صبحش که بیدار شدی ببینی عشقت دیگه نیست ..چقد سخته واسه عشقت بجنگی واسه رسیدن ب عشقت بدویی ولی عشقت نصیب کسایی شه کـ هیچ تلاشی واسش نکردن کسایی عشقت رو تصاحب شن ک واسش اشک نریختن.. عشقم دیگه خسته شدم از این رفتن های یهویی ?
میشه نـــــری ؟؟؟؟ مـن بی تو نمیتونم ?..

روبیکای ناکامان تلگرام ناکامان اینستاگرام ناکامان

برچسب ها

نظرات