دلنوشته غمگین یسنا 16 ساله از بوشهر

دلنوشته غمگین یسنا 16 ساله از بوشهر

تو 4 سالگی پدرمو از دست دادم از وقتی چشامو بازکردم یه روزه خوش ندیدم
همش بدبختی هیچی از بابام نموند جز ی خونه اجاره ای پنج تا دختر و یه پسر !
بعد از مرگه بابام دوتا از خواهرام ازدواج کردن
تااینکه تویازده سالگیم خواهرم طلاق گرف ی دختر داش تا سه سالگیش تو خونه ما میموند خیلی بهش وابسته شده بودیم باباش دختر ابجیمو بزور ازمون گرف هروزمون باگریه میگذشت و قانون هم طرفه اونارو گرف. چون کسی رو نداشتیم ازمون دفاع کنه و پشتمون وایسته بی پولی هم خیلی بده
تابه امروز خیلی تهمت ب من و خانوادم زدن هیجوقت خدا ب حرفم گوش نکرده تاحالا هیجوقت نشده یروز شاد باشیم دلم خیلی گرفته یه هفته پیش هم زنه داداشم گذاشته رفته ب داداشم تهمت زده که معتادی ولی اصلا داداشم اونجور پسری نیس خدا هیچکسو بی کس نکنه بی کس باشی خیلی بلا ها سرت میارن بدجوری افسردگی گرفتم همیشه ناراحتم و گوشه گیر همش میخام بمیرم باهرپسری هم دوست شدم تا واسم همدرد باشه اونم واسم دردشده هر ماهه رمضان ی بلایی سرمون میاد دیگه امیدی ب زندگی ندارم خیلی داغونم فقیری هم خیلی بده پول که نداشته باشی یعنی هیجی نداری بخاطره نداری هم همه جیزایی هم ک داری ازدست میدی نمیدونم تاوانه کدوم گناهوداریم میدیم معلوم نیس کی داره تاوانه گناهای کی رو میده ازهمه جی بدم میاد تاکی باید محتاجه پوله اینواون باشیم تواین سن ازهمه جی سیر شدم مشکلات خانوادم بدجور ازدنیا سیرم کرده اگه زندگی داداشم هم ازهم بپاشه دیکه بدجوری نابودمیشیم خدا هرچی ادمه خدانشناسه لعنت کنه یکم سبک شدم حرفامونوشتم اعضای کانال برای خانواده منم سره نماز دعا کنین دارم سکته میکنم اخه اینقد هم مشکلات میشه یکی دوتانیس که واسه زندگیه خودتون شکر کنین
واسه ماهم دعاکنین توروخدا بچه ها دعا کنین دعاکنین
ب دعاتون نیازدارم ممنون
_____

روبیکای ناکامان تلگرام ناکامان اینستاگرام ناکامان

برچسب ها

نظرات