جهت پخش آثار در ناکامان موزیک در تلگرام پیام دهید
SendNakamanدلنوشته غمگین نسیم 21 ساله از کندوان
دلنوشته غمگین نسیم 21 ساله از کندوان
از ۱۴ سالگیم تو یک روستا زندگی می کردم یه دختر ساده وبی خبر از همه چی…
من یه دختر چادری بدون ارایش و بدون رابطه با هیچ پسری…
ولی از وقتی خونمون رو اوردیم تهران به یه سال نکشیده با یه پسر اشنا شدم من دیگه نسیم قبل نبودم عوض شدم هروز با یه لباسی با یه مدل ارایشی…ناخن های بلند و لاک شده موهای بیرون ریخته
تا ۹ ماه با سعید دوست بود ولی به دلایلی از هم جدا شدیم
تا شد ۱۸سالم با میلاد اشنا شدم که هروز با حرفهاش منو برگردون به نسیم چند سال پیش وقتی بهم میگفت حیف این صورتت نیس که رنگش کنی میگفت تو دختر به این خوبی وخانمی حرمت داری نزار من یه پسر ازت لذت ببرم دوماه بعد اشنایمون تولدم بود که رفتیم بیرون یه چادر برا تولدم داد گفت دوس دارم از کادوی که بهت هدیه کردم استفاده کنی قرار بعد با همون چادر به دیدنش رفتم خیلی خوشحال شد منم با حرفهاش اعتماد به نفسم خیلی بالا شد الان شدم همون نسیم چندسال پیش تو روستا همه اینارو هم مدیون میلاد هستم که ۴سال میگذره هنوز با همیم
ولی من سرطان دارم تا ۶ ماه بیشتر هم زنده نیستم ولی هنوز نتونستم به میلاد بگم آخه نمیتونم اشکشو ببینم? ..
برچسب ها
نظرات