دلنوشته غمگین امین 30 ساله از بیرجند

دلنوشته غمگین امین 30 ساله از بیرجند

یازده سال پیش عاشق ی دختری به اسم ملیکا شدم هفت سال باهاش بودم شب و روز بخاطرش از همه چیزم گذشتم حتی تمام پل های پشت سرمو خراب کردم دو بار بخاطرش خودکشی کردم همیشه با گریه بهم میگفت اگه نباشی و تنهام بذاری میمیرم
بعد از هفت سال چشمش به یه بچه پولدار افتاد و گفت دیگه نمیخوامت بهش گفتم یه دلیل بیار که من بدم و بدرد تو نمیخورم تنها دلیلی که تونست بیاره گفت پول و درامدت کمتر از اونیه که دیدم گفتم پس خاطراتمون چی اون حرفایی که میگفتی بدونه تو میمیرم چی شد گفت پول نباشه هیچی نیست و رفت …
الان چهار ساله رفته پیشنهاد رفاقت زیاد داشتم ولی دیگه حاضر نیستم به هیچ دختری حتی فکر کنم میخوام تا آخر دنیا تنها بسوزم.
راستشو بخواید یه چیزو خوب بهم یاد داد این که ماهایی که پول نداریم هیچی نداریم نه عشق و نه زندگی بدونه پول زندگی عذابه پول عشقمو ازم گرفت هفته پیش هم عروسیش بود و من از دور شاهد عروس شدنش بودم.
به تاوان دل شکسته ام هزاران دل خواهم شکست.
برای همه ی دوستانم بهترین هایی رو آرزو میکنم که هیچ کس برایم آرزو نکرد…

روبیکای ناکامان تلگرام ناکامان اینستاگرام ناکامان

برچسب ها

نظرات