میرم از علی سلامی
میرم علی سلامی
آه سرد امید زمانی
ابوالفضل رحیمی
خنجر ابوالفضل رحیمی
رفیق امید زمانی
مصطفی ابراهیمی
خرابم مصطفی ابراهیمی
علی شهرآبادی (چشامو میبندمو یادم میارم تو رو عشق فابم)
بی معرفت علی شهر آبادی

دلنوشته غمگین علی (خیانت در کمال ناباوری)

۲۵ آذر ۱۳۹۶
دلنوشته های ناکامان (1)

? من علی هستم 24ساله

از بچگی علاقه خصی به دختر خاله ام داشتم اخه اونا شهرکرد زندگی میکردن ما لردگان

بعدنا ک دختر خاله ام اومدن شهر ما بخاطر شغل پدرش و همینجا ادامه تحصیل داد

خیلی دوست داشتم یه بار امتحانش کنم ی بار من ک با پسر عمه ام رابطه خوبی داشتیم

شمارشو دادم بهش گفتم خودتو معرفی کن و پیشنهاد دوستی بده اونم داد و در عین ناباوری قبول کرد

حتی ی بار پسر عمه ام زنگید بهم گفت که امشب باهام قرار گذاشته

گف بیا ببین گفتم باش نصف شب در خونشون قرار گذاشت و پسر عمه منو بغل کرد همون شب تا صب نخوابیدم

دیگه حالم از عشق بهم خورد قیدشو زدم سخت بود برام دختر خاله ام خط های زیادی داشت ی بار زنگید

رو یکی از خط هاش دیدم ی دختر ج داد گفتم فاطمه کجاس گف من دوستشم و از ای حرفا ی عکسم پروفایل واتساپش بود

گفتم کیه گفت عشقمه بچه اهوازه من بعد از شکست خیلی تنها شده بودم خیلی رو مخ دختره راه رفتم بعد ی ماه زنگید بهم گف علی من عاشقتم گفتم پس پسر اهوازی چی گف اون دزد و معتاد بود منم قبولش کردم و بهم قول داد ک دیگه ب اون پسره اهوازی زنگ و اس نده قسم خورده بود منم باور کردم کم کم خیلی بهم وابسته شدیم حتی ی بار خانوادگی از شهرکرد اومدن خونمون اخه یکی از دختر خاله هام زن عموش بود.دیگه پیش خودم گفتم این عشق واقعیمه ولی طولی نگذشت بعد دو ماه ی شماره ناشناس زنگید گف من ارمانم پسر اهوازیه ب ای دختر بگو ب من زنگ نزنه وای خدا دوباره ریختم بهم زنگیدم بهش گفتم چرا تو قسم خوردی گریه میکرد گفت نمیدونم چرا زنگش میزدم منو قانع نکرد خیلی من دوسش داشتم دوباره بهم قول داد ک دیگه زنگش نمیزنم من ایدفه قبولش کردم ولی دوباره سه ماه بعدش تماس تصویری برقرار کرد با پسره و عکس بهش داد کاش فقط عکس و تماس بود گذشت تا مهرماه امسال ارمان از اهواز میاد شهرکرد زنگ زد ب مریم ک من شهرکردم اونم میاد سوار ماشین ارمان میشه بعد از سه ساعت گشتن ارمان و مریم با هم سکس میکنن گذشت تا ارمان و مریم با هم دعوا میکنن ارمان زنگید ب من گف مریم هنوز با منه حتی فیلم سکسش فرستاد برام دیگه زدم ب سیم اخر رفتم شهرکرد با خودش و مادرش قرار گذاشتم همه چی رو ب مادرش گفتم مادرش کلی گریه کرد منم دیگع ب مریم ب دیده پس مونده نگاه میکنم قید اینم واسه همیشه زدم الانم قراره از ارمان شکایت کنن بگن ب زور تجاوز کرده …ببخشید خیلی طول کشید ولی تا ب کسی اعتماد نکردین عاشق نشین گشتم نبود نگرد نیست امیدوارم تقاص هرزگیش پس بده ….

امتیاز کل : 3.5 / 5. تعداد رای : 4

چند ستاره امتیاز میدی بهش ؟؟


برچسب ها



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

پلیر ناکامان موزیک
پحش آنلاین پحش آنلاین پحش آنلاین
00:00
00:00
00:00
دانلود